جمعیت ایران در دوره حکومت قاجار


راجع به جمعیت ایران ، لرد کرزن اظهارنظر مى کند که جمعیت ایران روزگارى خیلى بیش تر از مقدار فعلى بوده ، حتى اگر برآورد پنجاه میلیون را که بعضى نویسندگان به عهد داریوش ، نسبت داده اند مورد تردید قرار دهیم و یا چهل میلیون نفر را که شاردن به دوره صفویه منسوب داشته است باور نداشته باشیم ، باز تردیدى نیست که جمعیت این کشور سابقا به مراتب بیش از جمع سکنه ى فعلى آن بوده است .

ادامه مطلب ...

جنبش گیلان


  زمینه جنبش گیلان ، از عهد شاه اسماعیل ، وجود داشت و در ادوار بعدى دولت صفوى ، قوت و ضعف یافت . ولایت گیلان از گذشته ى دور، از جمله مناطقى بود که همواره بر ضد تعدى حکام دولت مرکزى بر مى خاست و از زمینه ى مذهبى خاص برخوردار بود.
در آغاز دولت صفوى نیز، امیر دیباج ، ملقب به مظفر سلطان ، از سلاطین اسحاقیه که خود را از اولاد اسحاق نبى (ع ) مى دانست ، بر این ولایت حکم مى راند و از حمایت خاندان صفوى برخوردار بود، تا این که با ازدواج وى با دختر شاه اسماعیل (1526 م .) و پیچیدن آوازه قدرت سلیمان - سلطان عثمانى - امیر دیباج تغییر روش داده و براى استقبال قواى سلطان سلیمان با سپاهیان خود عازم اردوگاه سلیمان در خوى و سلماس مى شود و به او مى پیوندد، کمک نظامى سلیمان به امیر دیباج نیز نمى تواند از مشکلات وى به کاهد، وى پس از شکست در گیلان ، به شیروان نزد سلطان خلیل مى گریزد اما پس از مرگ سلطان خلیل ، امیر دیباج در تبریز دستگیر و به دار آویخته مى شود (1536 م .) و از جانب شاه طهماسب ، خان احمد از خاندان ، کیابیه پیش (377) جهت جانشینى وى در (بیه پس (378) تعیین مى شود. این تغییر و تبدیلات هم چنان ادامه مى یابد، ولى هرگز فریاد اعتراض فئودال ها خاموش نمى شود. در سال هفتم حکومت شاه عباس ‍ اول 1593 م . مردم گیلان ، بیه پس و بیه پیش ، با هم متحد شده و نداى اعتراض سر داده و حتى استقلال گیلان را اعلام نموده و لاهیجان را مقر حکومتى خود قرار دادند ولى شاه عباس با نیروى خود آنان را سرکوب نمود. جنبش گیلان در ادوار بعدى از ویژگى هاى دیگرى برخوردار بود. پس ‍ از مرگ شاه عباس اول ، در سال 1629 م . مردم گیلان که در نتیجه تحمیل مالیات هاى سنگین زندگى بر آنان دشوار شده بود، از فرصت استفاده کرده و سعى در استقلال ولایت گیلان نمودند. مردم ، پسر جمشید، به نام کلنجار سلطان غریب شاه را فرمانرواى گیلان کرده و به او لقب عادلشاه دادند. آنان لاهیجان را تصرف انبارها و مخازن دولتى را در اختیار گرفتند، ولى ساروخان طالشى ، که از امیرنشینان وفادار شاه صفى بود، در سال 1639 م . جنبشیان را در ناحیه کوچصفهان شکست داد. عادلشاه در اصفهان شکنجه شد و بدین سان جنبش گیلان به انجام رسید

جنبش گیلان


  زمینه جنبش گیلان ، از عهد شاه اسماعیل ، وجود داشت و در ادوار بعدى دولت صفوى ، قوت و ضعف یافت . ولایت گیلان از گذشته ى دور، از جمله مناطقى بود که همواره بر ضد تعدى حکام دولت مرکزى بر مى خاست و از زمینه ى مذهبى خاص برخوردار بود.
در آغاز دولت صفوى نیز، امیر دیباج ، ملقب به مظفر سلطان ، از سلاطین اسحاقیه که خود را از اولاد اسحاق نبى (ع ) مى دانست ، بر این ولایت حکم مى راند و از حمایت خاندان صفوى برخوردار بود، تا این که با ازدواج وى با دختر شاه اسماعیل (1526 م .) و پیچیدن آوازه قدرت سلیمان - سلطان عثمانى - امیر دیباج تغییر روش داده و براى استقبال قواى سلطان سلیمان با سپاهیان خود عازم اردوگاه سلیمان در خوى و سلماس مى شود و به او مى پیوندد، کمک نظامى سلیمان به امیر دیباج نیز نمى تواند از مشکلات وى به کاهد، وى پس از شکست در گیلان ، به شیروان نزد سلطان خلیل مى گریزد اما پس از مرگ سلطان خلیل ، امیر دیباج در تبریز دستگیر و به دار آویخته مى شود (1536 م .) و از جانب شاه طهماسب ، خان احمد از خاندان ، کیابیه پیش (377) جهت جانشینى وى در (بیه پس (378) تعیین مى شود. این تغییر و تبدیلات هم چنان ادامه مى یابد، ولى هرگز فریاد اعتراض فئودال ها خاموش نمى شود. در سال هفتم حکومت شاه عباس ‍ اول 1593 م . مردم گیلان ، بیه پس و بیه پیش ، با هم متحد شده و نداى اعتراض سر داده و حتى استقلال گیلان را اعلام نموده و لاهیجان را مقر حکومتى خود قرار دادند ولى شاه عباس با نیروى خود آنان را سرکوب نمود. جنبش گیلان در ادوار بعدى از ویژگى هاى دیگرى برخوردار بود. پس ‍ از مرگ شاه عباس اول ، در سال 1629 م . مردم گیلان که در نتیجه تحمیل مالیات هاى سنگین زندگى بر آنان دشوار شده بود، از فرصت استفاده کرده و سعى در استقلال ولایت گیلان نمودند. مردم ، پسر جمشید، به نام کلنجار سلطان غریب شاه را فرمانرواى گیلان کرده و به او لقب عادلشاه دادند. آنان لاهیجان را تصرف انبارها و مخازن دولتى را در اختیار گرفتند، ولى ساروخان طالشى ، که از امیرنشینان وفادار شاه صفى بود، در سال 1639 م . جنبشیان را در ناحیه کوچصفهان شکست داد. عادلشاه در اصفهان شکنجه شد و بدین سان جنبش گیلان به انجام رسید