مـردى بـا آن کـه پـدرش از مـؤمنان بود, خدا و معاد را انکار مى کردوبه هیچ یک از اصول و فروع مذهبى پاى بند نبود.
شخصى از او پرسید:چه شده است که با داشتن چنین پدر مؤمن و با تقوایى , توچنین از آب در آمدى ؟ مـرد جـواب داد: اتـفـاقـاپدرم باعث شده است که چنین باشم .
یادم مى آید زمانى که هنوز کودک نـوپـایـى بـودم , هر سحر, پدرم با زور مرااز خواب بیدار مى کرد تا وضو بگیرم و مشغول نماز و دعا شـوم .
ایـن کـاراو آن قـدر بـر مـن سنگین و طافت فرسا مى آمد که کم کم از عبادت و نمازمتنفر گردیدم و با آن که سال ها از آن ماجرا مى گذرد, هنوز به هیچ یک ازمقدسات و معتقدات مذهبى , علاقه اى ندارم .