تقاضاى مجدد شاه براى دیدار یوسف

پیغام یوسف سبب شد تا شاه مصر درباره داستان زنان مصرى و همسر عزیز تحقیق و بررسى کند و این کند و کاو موجب شد تا پادشاه اشتیاق بیشترى به دیدار یوسف پیدا کرده و تصمیم بگیرد او را به سمت مشاور مخصوص و محرم اسرا خود انتخاب نموده و در کارهاى مهم مملکتى از عقل و درایت و کاردانى وى استفاده کند، از این رو براى بار دوم فرستاده مخصوص خود را با دستورى ویژه براى آوردن یوسف به زندان فرستاد. قرآن کریم متن دستور شاه مصر را این گونه نقل مى کند:

ادامه مطلب ...

تحقیق و بررسى

 فرستاده مخصوص دوباره بازگشت و پیغام یوسف را به شاه رسانید و فرمان رواى مصر که تازه از وجود چنین مرد دانش مندى میان زندانیان آگاه شده بود با این پیغام در صدد برآمد تا علت زندانى شدن او را تحقیق کند و به همین منظور زنان را خواست و موضوع را از آن ها پرسید.
از دنباله داستان معلوم مى شود که پادشاه مصر پس از تحقیق دستور احضار زلیخا را نیز در آن جلسه صادر کرد. زلیخا نیز از روى میل با اکراه ، در جلسه مزبور حضور پیدا کرد و پاک دامنى یوسف اعتراف کرد.

ادامه مطلب ...

تبلیغ یکتاپرستى و گذشتى دیگر


و این که یوسف در پیغام خود به شاه مصر و تحقیق از حال زنان ، نامى از زلیخا نبرد با این که وى اساس فتنه بود و گرفتارى هاى یوسف به دست وى انجام شده بود و نیز او بود که پاى زنان دیگر را به این ماجرا کشایند - دلیل دیگرى بر جوانمردى و گذشت او است که نمى خواست در این داستان نام زلیخا و شوهرش که چند سال سمت سرپرستى و کفالت او را به عهده داشتند، به میان آید و به خاطر اثبات پاک دامنى اش آنان را رسوا کرده و موضوع تقاضاى کام جویى نامشروع زلیخا و امتناع خود را دوباره زنده کند.
از این رو تنها به گوشه اى از ماجرا که تحقیق و بررسى آن بى گناهیش را اثبات مى کرد، اکتفا نمود و نام همسر عزیز مصر را به میان نیاورد. مطلب دیگرى که از جمله
ان ربى بکیدهن علیم به دست مى آید، این مطلب است که یوسف از این فرصت نیز بار دیگر براى رسالت الهى خود استفاده کرد و نام خداى یکتا و داناى به امور نهانى را به حساس ترین مقام سیاسى مصر و بزرگان و دانش مندان آن کشور گوشزد کرد و آیین و مرام خود را نیز به طور ضمنى به آنان خبر داد، یعنى آن پروردگار بزرگى که من او را خداى خویش مى دانم و پروردگار من است ، از نیرنگ زنان مصرى به خوبى آگاه است و علت بریدن دست هاى آن ها را مى داند، اما شما که به چنین خدایى ایمان ندارید، داستان را، تحقیق و بررسى کنید تا حقیقت بر شما مکشوف گردد.