(گواهى پیغمبر (ص ) درباره دختر والاگهر فاطمه زهراى اطهر (ع )):


فى حدیث طویل عن النبى الختمى صلى الله علیه و آله : و اما ابنتى فاطمته سلام الله علیها فانها سسیده نساء العالمین من الاولین و الاخرین و هیبضعته منى و هى نور عینى و هى ثمره فوادى و هى روحى التى بین جنبى و هى الحوراء الانسیته : متى قامت فیمحرابها بین یدى ربها جل جلاله زهر نورها لملائکته السماء کما یزهر نور الکواکب لاهل الارض و یقول الله عزوجل یا ملائکتى انظروا الى امتى فاطمته سیده امائى قائمته بین یدى ترتعد فرائصها من خیفتى وقد اقبلت بقلبها على عبادتى اشهد کم انى قد آمنت شیعتها من النار: از مالى صدوق

ادامه مطلب ...

على مرتضى علیه الصلاة و السلام میزان است از حیث عبادت

 
زیرا عبادت آنحضرت از روس اخلاص بوده است او عارفانه و عاشقانه خدا را پرستش مى نموده است چنان نبوده که عبادتش از خوف و ترس از جهنم و دوزخ باشد مانند فرمانبرى برده گان از ترس مولا و یا عبادتش براى طمع بهشت و لذات جسمانى از حور و قصور و اطعمه و اشربه آن که این عبادت عارى از اخلاص است و در واقع مانند فرمانبرى اجراء و مزدوران است که بشرط اجرت انجام وظیفه مى نمایند و بدیهى است که اینگونه عبادات خالى از خلوص است چه قصد قربت در آن نیست و چه بسا که این نحوه از عبادات مورد قبول پروردگار نباشد.

تو بندگى چو غلامان بشرط مزد مکن

 

که خواجه خود روش بنده پرورى داند

پس تنها آن عبادتى مقبول درگاه الوهى و مورد پذیرش حضرت ربوبى است که به نیت قرب بخدا و بجهت حب بوصال او و لقاء جمال ربانى بوده است و از خدا جز خدا و قرب خدا چیز دیگر نخواهد و خدا را مستحق پرستش ‍ بداند و خالصا و مخلصا او را عبادت نماید.

(ما ز دوست غیر از دوست مقصدى نمى خواهیم

 

حور و جنت اى زاهد بر تو باد ارزانى )

 

(گر مخیر بکنندم بقیامت که چه خواهى

 

دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را)

 

(خلاف حقیقت بود کاولیاء

 

تمنا کنند از خدا جز خدا)

 

(از خدا غیر خدا را خواستن

 

ظن افزونى است کلى کاستن )

قال الصادق علیه الصلاة و السلام : ان العباد ثلثه قوم عبدوا الله عزوجل خوفا فتلک عبادة العبید. قوم عبدوالله عزوجل طلب الثواب فتلک عبادة الاجراء. قوم عبدوالله عزوجل حبا له فتلک عبادة الاحرار و هى افضل العبادة . از اصول کافى کلینى .
و آن على مرتضى علیه السلام است که عبادتش خالصالوجه الله است چنانکه نغمه اش در پیشگاه معبود خود این است . (الى ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فى جنتک بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک .)
آرى على مرتضى علیه السلام میزان عبادت و عبودیت واقعى است و بایست از آنحضرت مقام خلوص و اخلاص در عبادت خدا را آموخت این طرز بندگى و پرستش خداى یکتا است در غیر این صورت بهر قصدى باشد هواپرستى است نه خداپرستى .

تو اگر هواپرستى همه زحمت است زحمت

 

ز هوا اگر گذشتى همه رحمت است رحمت

 

بکنار باغ بگذر بنگر بچشم حق بین

 

بکمال صنع بارى همه آیت است آیت

 

ز چهل گذشت عمرت نشدى ز جهل خالى

 

که بکوى حق چه دارى همه غفلت است غفلت

 

تو اگر خداپرستى همه کار بندگى کن

 

که زبان و حرف خالى همه صحبت است صحبت

على مرتضى علیه الصلوه و السلام میزان ایمان است .
ایمان بمعناى ایقان است و یقین را مراتب و درجاتى است :
مرتبه اولى مقام علیم الیقین است . مرتبه ثانیه مقام عین الیقین است مرتبه ثالثه مقام حق الیقین است . مرتبه رابعه مقام برد الیقین است .
طریق وصول بعلم الیقین برهان و دلیل است .
طریق وصول بحق الیقین فناء و استهلاک در مفنى فیه است .
طریق وصول بمقام بردالیقین تمکین بعد التلوین و بقاء بعد الفناء است .
قال امیرالمؤ منین على علیه السلام طوبى لمن بوشر ببرد الیقین از غرر و در آمدى
على مرتضى علیه السلام خود واجد اعلى مرتبه این مراتب اربعه بوده است امیر اهل ایمان و ایقان است که فرموده لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا.
(
گر حجاب از میان بردارند - بر یقین اندکى نیفزاید).
على مرتضى علیه السلام در مقام ایمان شهودى و عیانى بوده است .
آن على مرتضى است که میفرماید انا لم اعبد ربا لم اره یعنى خدا را تا نه بینم عبادت نمیکنم البته مرادش دیده حسى و چشم سر نیست بلکه دیده فو آدى و بچشم دل است لذا مى فرماید:
لم تره العیون بمشاهده الاعیان و لکن رائته القلوب بحقایق الایمان ).

سبب مرگ و شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها)


عن ابى بصیر عن ابى عبدالله علیه السلام قال و کان سبب و فاتها ان قنفذا مولى الرجل لکزها بنعل السیف بامره فاسقطت محسنا و مرضت من ذالک مرضا شدیدا و لم تدع احدا ممن اذاها یدخل علیها. از دلائل الامامه طبرى صفحه 45
از ابوبصیر از حضرت امام صادق علیه الصلوه و السلام روایت شده که امام صادق کاشف حقایق فرموده است علت و سبب وفات آنحضرت آن بود که قنفد غلام آن مرد بامر و دستور وى بوسیله غلاف شمشیر ضرباتى زد که بر اثر آن محسن را سقط نمود و بدین جهت بى سختى مریض گردید و به هیچ کس از آزار کنندگان خود اجازه عیادت نداد.
و قریب به همین مضمون در سبب وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در کتاب بیت الاحزان صفحه 160 از محدث قمى نقل گردیده است .
آنچه مسلم و محرز است دختر پیغمبر حضرت فاطمه زهرا اطهر باجل خود و مرگ طبیعى وفات ننموده است بکله سبب مرگ آنحضرت همان است که از لسان امام صادق کاشف حقایق نقل شده است و آن همان اذیتها ئیکه دشمن ستمکار بر آن بزرگوار نموده علت شهادت آن یادگار و اثر والاگهر پیامبر گردیده است عجیب است با اینکه بارها پیغمبر اکرم فرموده فاطمه پاره تن من است و ازار و اذیت او ازار من است و ازار من آزار بخداست اما این مردم منافق و ظالم ابدا رعایت سفارش و گفتار آن بزرگوار را دربار ه دخترش نکردند بکله آنچه توانستند بفاطمه زهرا و عصمت کبرى (ع )ظلم و ستم کردند حق او و شوهرش را غصب نمودند بضرب غلاف شمشیر ضربه بر حضرتش وارد و محسن ششماهه در شکمش را سقط نموده و سیلى بر صورت نازنین انور دختر پیغمبر زده رخساره اش را با ضرب سیلى نیلى و آزرده نمودند و چه بى احترامى و جسارتهاى دیگر که قلم از شرح آن شرم دارد باید بفاطمه گفت یا فاطمه الزهرا خدا بتو صبر و اجر مرحمت نماید.

اى مه برج حیا و عصمت کبرى

 

بانوى حوران خلد حضرت زهرا (ع )

 

قدر تو مجهول ماند و قبر تو مخفى

 

حق تو مغصوب گشت چشم تو عبرا

 

محسن ششماهه تو چون بزمین خورد

 

طفل خود از بر فکند مادر عیسى

 

روز قیامت بس است بهر شفاعت

 

محسن و اصغر به نزد خالق یکتا

در زیارتش مى خوانیم (المغصوبته حقها المکسوره ضلعها الممنوعته ارثها المظلوم بعلها المقتول ولدها)
پس از بیان گفتار که باختصار به آن اشاره شد سبب وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دانسته گردید و حضرتش در حالى که جوان بود از دنیا رفت و این بانوى عظمى نخستین شهید در راه اسلام و قرآن و ولایت است .
صلوات و درود بى نهایت ازلا و ابدا و سرمدا بر آن حضرت و پدرش و شوهرش و اولاد اطهارش باد.