سازمان کشورى و ادارى در عصر افشاریه


دولت مستعجل نادرى ، با همه ى شوکت و عظمت زود پایش ، مجال آن را نیافت تا علیرغم میل و اندیشه بنیان گذار آن بر تغییر سازه هاى کشورى و دگرگون کردن ترتیبات حکومتى ، بتواند تاثیر قاطعى در این زمینه ها باقى بگذارد، با توجه به همه ى آن چه که در این عصر پیش آمد، مى توان گفت که دستورالعمل هاى امور دیوانى ، تقریبا همان بوده است که از روزگار صفویه وجود داشته است و تا مدت ها بعد، یعنى زمان قاجاریه و آغاز نفوذ راه و رسم فرنگیان برقرار مانده است آن چه که ما در تذکره الملوک مى یابیم با تغییرات مختصرى در دستور الملوک میرزا رفیعا نیز به چشم مى خورد.
نادر همواره در انتخاب مسوولان مختلف امور مملکتى در هر منطقه و ایالتى ، افراد مطیع و خوش نام همان مکان را، به حکومت مى گمارد. هنگامى که فردى ذى صلاح نمى یافت ، آن گاه یکى از سرکردگان معتمد خود را برمى گزید و زمام امور را به دستش مى سپرد مسلم است که نادر، از تشریفات زائد و بى فایده ى دیوانى که على الرسم در دوره هاى تجمل خواهى و آسایش طلبى ، معمول مردم و ملت ها، مى گردد بیزار بوده است . شاید بتوان گفت که با توجه به روحیه نادر، در عصر او، هیچ یک از مقامات و مناصب عصر صفوى حائز اهمیت نبوده است .
فرضا عناوینى چون ملاباشى گرى ، منشى الممالکى و غیره نیز اعتبار و شوکت دیرینه خود را از دست داده بوده اند. روح خودکامه و سرکش نادر، آن چنان عنان اراده و اختیار را از دست عمال و کارگزاران کشورى و لشکرى ، سلب کرده بود که از سمت هاى ادارى ، تنها نامى باقى مانده بود و منتصبان به مقامات عمده کشورى به عمل مى آورد تا با سیاست اصلى و اساسى وى هماهنگى داشته باشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد